شعر نبوی
-
بانک اشعار آیینی
مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد؛ پیامبر اعظم (ص)؛ مرتضی امیری اسفندقه
بسمالله الرحمن الرحیم مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد خدا که در حرم امن خویش راهت داد هجوم جهل و خرافه، هجوم تاریکی خدا پناه در آن دورهی سیاهت داد خدا؟ کدام خدا؟ آن خدای بیمانند…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
چشم تا وا می کنی چشم و چراغش می شوی؛ پیامبر اعظم (ص)؛ قاسم صرافان
بسمالله الرحمن الرحیم چشم تا وا میکنی چشم و چراغش میشوی مثل گل میخندی و شببوی باغش میشوی شکل عبداللهی و تسکین داغش میشوی میرسی از راه و پایان فراقش میشوی غصهاش را محو در چشم سیاهت میکند…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
چشم تا وا میکنی چشم و چراغش میشوی؛ پیامبر اعظم (ص)؛ قاسم صرافان
بسمالله الرحمن الرحیم چشم تا وا میکنی چشم و چراغش میشوی مثل گل میخندی و شببوی باغش میشوی شکل عبداللهی و تسکین داغش میشوی میرسی از راه و پایان فراقش میشوی غصهاش را محو در چشم سیاهت…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را؛ پیامبر اعظم (ص)؛ کیومرث عباسی (قصری)
بسمالله الرحمن الرحیم کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را… مهی که بدرش مدام بدر است، چو نور مطلق به شام قدر است نه…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود؛ پیامبر اعظم (ص)؛ جواد محمدزمانی
بسمالله الرحمن الرحیم شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود امواج مدّ واقعه تا ماه رفته بود هر یوسفی که پیرهنی از کمال داشت با طعن گرگِ حادثه در چاه رفته بود حتی زمین که دیر زمانی…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ تشنه تر می گشت؛ پیامبر اعظم (ص)؛ غلامرضا شکوهی
بسمالله الرحمن الرحیم ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ ﭼﻮ ﺗﺎﻭﻟﯽ ﺯ ﻋﻄﺶ، ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺏ ﺑﺮﻣﯽﮔﺸﺖ هُبَل ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﺍﺝِ بینواییها ﻣﻨﺎﺕ ﻭ ﻻﺕ ﻭ ﻋُﺰﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﯾﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺧﺪﺍﯼ…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
حی علی الفلاح که آمد ولادتش؛ پیامبر اعظم (ص)؛ عاطفه جعفری
بسمالله الرحمن الرحیم حی علی الفلاح که آمد ولادتش باید نماز بست نمازی به قامتش این نور از کجاست که همواره روشن است این شعله چیست در دلمان جز محبتش جاری شدهست چشمهی آیات در حجاز گلها…
بیشتر بخوانید »