شعر فاطمی
-
بانک اشعار آیینی
اشک غمت ستارهی هفت آسمان، بلال؛ حضرت زهرا (س)؛ جعفر رسولزاده (آشفته)
بسم الله الرحمن الرحیم اشک غمت ستارهی هفت آسمان، بلال! در آسمان غربت مولا بمان! بلال! داغ نماز بر دل محراب مانده است انگار سالهاست نگفتی اذان، بلال! بغض سکوت در گلویم پنجه میزند جز غم کسی نمانده…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
گهواره نیست کودکیات را فلک؟ که هست؛ حضرت زهرا (س)؛ غلامرضا شکوهی
بسم الله الرحمن الرحیم گهواره نیست کودکیات را فلک؟ که هست فرمانبر تو نیست سما تا سمک؟ که هست وقتی به خواب میروی ای کوثر کثیر لالایی خدیجه نباشد، ملک که هست آن روزهی سهروزه نیازی به نان…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
سجادهات را میگشایی رأس ساعت؛ حضرت زهرا (س)؛ زهرا بشری موحد
بسم الله الرحمن الرحیم سجادهات را میگشایی رأس ساعت تکبیرهالاحرام میافتد به پایت بر خاک قامت بستهای و اهل افلاک از عرش میآیند با قصد جماعت با هر نفس تسبیح میگویی خدا را از «حاء» تسبیح تو میگیریم…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در؛ حضرت زهرا (س)؛ حسین اسرافیلی
بسم الله الرحمن الرحیم کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در سینهی آیینه را میشد سپر، دیوار و در زخم بود و شعلهای، بال هما آتش گرفت زآشیان سوخته دارد خبر دیوار و در خانهی وحی…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
در کوچه، راه خانهی خود گم نمیکنی؛ حضرت زهرا (س)؛ جواد محمدزمانی
بسم الله الرحمن الرحیم در کوچه، راه خانهی خود گم نمیکنی از تب پُری، اگرچه تلاطم نمیکنی با مردمی که شبنم از آن میچکد چرا نفرین به چشم خیرهی مردم نمیکنی؟! آنقدر باغ آرزویت زرد شد که صبح…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر خجل؛ حضرت زهرا (س)؛ غلامرضا سازگار (میثم)
بسم الله الرحمن الرحیم ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر خجل هم غلاف تیغ، هم مسمار در، هم در خجل با غروب آفتاب طلعت نورانیات گشتهام سر تا قدم از روی پیغمبر خجل …
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
پشت در بال و پرم آتش گرفت؛ حضرت زهرا (س)؛ مجتبی روشنروان
بسم الله الرحمن الرحیم پشت در بال و پرم آتش گرفت سوختم پا تا سرم اتش گرفت با گلت سیلی نمیدانم چه کرد! پلک چشمان ترم آتش گرفت دست آن نامرد داغ از کینه بود زد به رویم معجرم…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
سال ها پیش در این شهر، درختی بودم؛ حضرت زهرا (س)؛ محمدجواد غفورزاده (شفق)
بسمالله الرحمن الرحیم سالها پیش در این شهر، درختی بودم یادگار کهن از دورهی سختی بودم هرگز از همهمهی باد نمیلرزیدم سایهپرودِ چه اقبال و چه بختی بودم به برومندیِ من بود درختی کمتر رشد میکردم و میشد…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
ساز غم گر ترانه ای می داشت؛ حضرت زهرا (س)؛ محمدعلی مجاهدی (پروانه)
بسمالله الرحمن الرحیم ساز غم گر ترانهای میداشت آتش دل، زبانهای میداشت کاش مرغ غریب این گلشن الفتی با ترانهای میداشت سالها با تو بود همسایه اگر انصاف، خانهای میداشت با تو عمری همآشیان میشد حق، اگر آشیانهای میداشت…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر؛ حضرت زهرا (س)؛ سیدحمیدرضا برقعی
بسمالله الرحمن الرحیم زیر باران دوشنبه بعد از ظهر اتفاقی مقابلم رخ داد وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد سیبها روی خاک غلطیدند چادرش در میان گرد و غبار قبلا این صحنه را… نمیدانم در…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
گفتم نرو عزیز دلم ماه خانه ام؛ حضرت زهرا (س)؛ سیدپوریا واصفی
بسمالله الرحمن الرحیم گفتم نرو عزیز دلم ماه خانهام حوریهی ترکترک آشیانهام این شهر چشم دیدن این باغ را نداشت زود از میان ساقه شکستی جوانهام آتش گرفتهام که تو آتش گرفتهای بیزار از این کلونِ درِ…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
گفتم نرو عزیز دلم ماه خانهام؛ حضرت زهرا (س)؛ سیدپوریا واصفی
بسمالله الرحمن الرحیم گفتم نرو عزیز دلم ماه خانهام حوریهی ترکترک آشیانهام این شهر چشم دیدن این باغ را نداشت زود از میان ساقه شکستی جوانهام آتش گرفتهام که تو آتش گرفتهای بیزار از این کلونِ…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
داره می سوزه غریبونه باغ علی؛ حضرت زهرا (س)؛ یوسف رحیمی
بسمالله الرحمن الرحیم داره میسوزه غریبونه باغ علی داره میسوزه حتی در از داغ علی داره میسوزه خونهی امید علی داره میسوزه پشت در خورشید علی ای وای زهرا رفته پشت در اما داره میسوزه حیدر آخه دیدن اومد،…
بیشتر بخوانید » -
بانک اشعار آیینی
توی غریبی تو اوج غمها؛ حضرت زهرا (س)؛ محمدرضا رضایی
بسم الله الرحمن الرحیم توی غریبی تو اوج غمها مدد میگیرم از نام زهرا محتاجم به یک نخ چادر نمازش محتاجم به یک دعای راز و نیازش ذکر لبم تو این دارِ دنیا یا فاطمه یا…
بیشتر بخوانید »