به بهانهی شعرشعرانه (اشعار غیر آیینی)
چشم بر چشمان من مى زد گره بر روسرى؛ سیدتقی سیدی
بسمالله الرحمن الرحیم
چشم بر چشمان من مىزد گره بر روسرى
بودنش یک خواب بود و رفتنش ناباورى
من نگاهش مىکنم او هم نگاهم مىکند
او براى دل بریدن من براى دل برى
عشق یعنى تار موهاى تنت مىایستد
هر کجا که نام او را روى لب مىآورى
واژهها را از دهانم یک به یک دزدید و رفت
سهم من از عشق شعرى شد به نام دیگرى
در سرم بیهوده رویاى پریدن با تو بود
چیست دنیا جز قفس وقتى که بىبال و پرى
سیدتقی سیدی
* منبع: صفحهی اینستاگرام شاعر