بانک اشعار آیینیبه بهانهی شعر
من ناز را در چشم شهلایت کشیدم؛ حضرت علیاکبر (ع)؛ علیاکبر لطیفیان
بسمالله الرحمن الرحیم
من ناز را در چشم شهلایت کشیدم
یک عالمی را مست و شیدایت کشیدم
ای یوسف دنیا دل یعقوبمان را
مجنون آن گیسوی لیلایت کشیدم
عیسی بن مریم را کنار جانمازت
مات نفسهای مسیحایت کشیدم
جبریل حتی در هوایت بیمجال است
بالاتر از هفت آسمانهایت کشیدم
تصویر سبز و کامل پیغمبری را
وقتی که میکردم تماشایت کشیدم
آلالههای سرخ آن هم سرخ یکدست
از گیسو انت تا کف بایت کشیدم
باید ضریح پهلویت بشکسته باشد
وقتی تو را مانند زهرایت کشیدم
از چه تمام نیزهها بر تو حریصند
از اینکه من خوش قد و بالایت کشیدم؟!
علیاکبر لطیفیان
* منبع: وبلاگ حسینیه