بانک اشعار آیینی
دلم از غم شده پیمانه خون؛ حضرت زهرا (س)؛ محمدرضا براتی
بسمالله الرحمن الرحیم
دلم از غم شده پیمانهی خون
خواهد از سینه سر آرد بیرون
از تب و تاب چه بیتاب شده
شمعسان سوخته و آب شده
از غم دخت رسول خاتم
لحظهای نیست جدا از ماتم
***
به سرا آتش کین افکندند
لرزه بر محور دین افکندند
ماجرای در و دیوار بس است
صحبت از سینه و مسمار بس است
شرح بازوی سیه باز مگو
ز خزانِ چمن ِ ناز مگو
ترسم از خامه، شرر برخیزد
شعله بر خرمن هستی ریزد
ترسم از چشم فلک خون بارد
اشک از دیدهی گردون بارد
که به کیوان شرر آه رسید
از خسوفی که بر آن ماه رسید
لطمه بر عارض مهر است هنوز
نیلگون روی سپهر است هنوز
محمدرضا براتی