آن قدیمترهاعمومی
حسرت
حرفهای ما هنوز ناتمام…
تا نگاه میکنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن که باخبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر میشود
آی…
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!
* این پست توسط خانم نگین در کیمیای میهنبلاگ ثبت شده است. تاریخ ویرایش: چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۱/۰۷