جنگ خیبر جنگ مذهبى نبود
جنگ خیبر جنگ مذهبى نبود
لازم به تذکر است که این جنگ یک جنگ مذهبى نبود به این معنا که هدف مجبور کردن اهل خیبر به پذیرش دین اسلام باشد ، چه این که پیامبر هیچ فردى از اهل کتاب را مجبور به تغییر آیین خود نکرد . و دیدیم که عهدنامهاى را که پیامبر در سال اول هجرى نوشت متضمن آزادى دینى یهود و حقوق مدنى آنها بود ، مشروط بر این که آنان به مضمون آن پیمان عادلانه پایبند مىماندند ، و لیکن یهودیان ملتزم به هیچ شرطى از شرایط آن نشدند و براى دولت اسلامى و هم براى آزادى دینى و اجتماعى مسلمانان به صورت خطرى بزرگ در آمدند . پس بر پیامبر لازم شد که آنها را جاى خودشان بنشاند .
عناصر دفاع اسلامى
خواننده گرامى به یاد دارد که عناصر عمده دفاع اسلامى در سه جنگى که قبلا ذکر شد سه عنصر بود :
(۱) رهبرى والاى پیامبر (ص) با همه پایدارى بىنظیر او که فرمانش در عمق دلها نفوذ مىکرد و شخصیتى که قداست فرمانبریش بر هر سربازى واجب بود . (۲) دلاورى خاندان پیامبر (ص) . (۳) وجود صدها تن از مؤمنان با اخلاصى که تعدادشان به طور فراگیر زیاد بود .
خواننده توجه دارد که پیامبر از اعضاى خاندانش ، عبیده بن حارث را در جنگ بدر ، و بعد عمویش حمزه را در جنگ احد از دست داد .
نقل شده است که پیامبر روز خندق از خدا خواست که – پس از این که عبیده را روز بدر و حمزه را روز احد گرفته است – على را براى او نگهدارد .
البته على در هر سه جنگ بالا شرکت داشت و در آنها به تمام فنونى که تاریخ از آنها سخن مىگوید آزموده شد . وى در تمام آن جنگهاى سرنوشتساز نخستین حملهور و ثابت قدمترین مجاهد بود . پس او هم اول جنگ بود ، هم میانه و هم پایان ، و نخستین حملههایش در هر جنگى تاثیرى آشکار بر روند جنگ داشت ، و پایدارى و شتافتنش به جانب شعلههاى جنگ اثرى ملموس در سرعت پایان گرفتن و خاموش شدن لهیب پیکار مىگذاشت .
و لیکن على نتوانست نخستین حملهور در جنگ خیبر باشد ، چرا که او در آغاز غایب بود . البته غیبت على به دلیل بیمارى بود . ولى اثر این غیبت بر روند جنگ آشکار بود . پیامبر (ص) براى اهل خیبر محاصرهاى فراهم کرده بود و این محاصره بدون هر گونه نتیجهاى طولانى شد . تیراندازیها و حملههاى هر روزه در میان دو گروه براى مسلمانان هیچگونه امتیازى در بر نداشت . آذوقه مسلمانان رو به کاهش بود بحدى که نزدیک بود تمام شود . مسلمانان ناچار به خوردن گوشتخران اهلى شدند .
در آخر پیامبر پرچم را به ابى بکر داد و او لشکر را به جانب قلعه ناعم رهبرى کرد . یهودیان به طرف او بیرون شدند و جنگ بین آنان در گرفت و مسلمانان پیروز نشدند بلکه کفه یهودیان مىچربید . در روز دوم فرماندهى لشکر را به عمر سپرد او نیز بهره بیشترى از ابو بکر نداشت پیامبر خود را در مقابل مشکلى بزرگ دید : محاصره طولانى شد کمکهاى غذایى به سختى مىرسد و پیروزى هم نصیب لشکر اسلام نشده است .
آیا پیامبر بدون نتیجه محاصره را ادامه دهد ؟ یا محاصره را از دژهاى خیبر بردارد و به مدینه برگردد که خود نوعى ضعف و ترس است ؟