دستهبندی نشده
ببین چگونه برایت هنوز دلتنگ است؛ نجمه زارع
بسمالله الرحمن الرحیم
همین دقیقه، همین ساعت… آفتاب، درست
کنار حوض، کمی سایه داشت روز نخست
تو کنجِ باغچه، گلهای سرخ میچیدی…
پس از گذشتن یک سال یادم است درست
ببین چگونه برایت هنوز دلتنگ است
کسی که بعدِ تو یک لحظه از تو دست نشست
چهقدر نامه نوشتم… دلم پُر است چهقدر
امید نیست به این شعرهای سادهی سست
دوباره نامهی من… شهر بیوفا شده است
چه خلوت است در این روزها ادارهی پست!
مرحوم نجمه زارع