الکافی، جلد ۱، کتاب عقل و جهل، حدیث ۵
۵/۵. وَ عَنْهُ، عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِابْنِ فَضَّالٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ(۱) عَلَیْهِالسَّلاَمُ: إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً لَهُمْ مَحَبَّهٌ وَ لَیْسَتْ لَهُمْ تِلْکَ الْعَزِیمَهُ(۲)، یَقُولُونَ بِهٰذَا الْقَوْلِ، فَقَالَ عَلَیْهِالسَّلاَمُ: «لَیْسَ أُولٰئِکَ مِمَّنْ عَاتَبَ اللّٰهُ تَعَالىٰ، إِنَّمَا قَالَ اللّٰهُ: «فَاعْتَبِرُوا یٰا أُولِی الْأَبْصٰارِ»(۳)».(۴)
ترجمه:
۵/۵. از احمد بن محمد، از ابن فَضّال، از حسن بن جَهم روایت کرده است که گفت: به خدمت حضرت امام رضا علیهالسلام عرض کردم: در نزد ما گروهى هستند که ایشان را دوستى با شما هست، و لیکن این رأى و اعتقاد و عزیمت نیست و این قول را مىگویند. آن حضرت فرمود که: «این گروه نیستند از آنها که خدا ایشان را عتاب فرموده است. خدا مىفرماید که: «فَاعْتَبِرُوا یٰا أُولِی الْأَبْصٰارِ»، یعنى: پس پند و عبرت گیرید اى صاحبان بینایىها و دیدها».
پینوشتها:
(۱). «الظاهر أنّه أبوالحسن الرضا علیهالسلام، و یحتمل أباالحسن موسى بن جعفر علیهماالسلام؛ لأنّ الحسن بن الجهم یروی عنهما». شرح المازندرانی، ج١، ص٨۴.
(۲). فی شرح صدرالمتألّهین، ص٢١: «إنّ قوماً لهم محبّه» أی للأئمه صلوات اللّٰه علیهم «و لیست له تلک العزیمه» المعهوده بین الشیعه و الموالی، و الرسوخ فی المحبه بحیث یسهل معها بذل المهج و الأولاد و الأموال فی طریق مودّه اولی القربى و موالاتهم، یقولون بهذا القول اعترافاً باللسان تقلیداً و تعصباً، لا بحسب البصیره و البرهان… اولئک لیسوا ممّن کلّفهم اللّٰه بهذا العرفان، أو عاتبهم بالقصور عن درکه، و لا من الذین عوقبوا فی القیامه بعدم بلوغهم إلى نیل رتبه الموالات و حقیقه المحبّه لهم علیهمالسلام؛ فإنّ المحبّه و الموالاه لهم فرع على المعرفه بحالهم و شأنهم، و معرفه أولیاء اللّٰه أمر غامض لطیف؛ لأنّها من جنس معرفه اللّٰه، لابدّ فیها من فطره صافیه، و ذهن لطیف، و طیب فی الولاده، و طهاره فی النفس، و بصیره ثاقبه، و عقل کامل».
(۳). الحشر(۵٩): ٢.
(۴). الوافی، ج١، ص٨١، ح٩.