دستهبندی نشده
از بودن با تو از این آغاز میترسم؛ محمد شیخی
بسمالله الرحمن الرحیم
از بودن با تو از این آغاز میترسم
از اینکه با من می شوی همراز میترسم
عمری کبوتر با کبوتر عاشقی کرده
حالا به بازی میرسد …من باز میترسم
چشمان تو تیر و دلم صید و کمان ابرو
فکر شکاری و من از پرواز میترسم
محدودهی بازی من محدود شد با تو
شاهم ولی از کیش یک سرباز میترسم
شق القمر کردم دلت را بعد ترسیدم
پیغمبری هستم که از اعجاز میترسم
محمد شیخی