آن قدیمترهاادبیات و شعرعمومی
آرامگاه باران
… آرامگاه باران
بستر لطیف ابر است، و دریا
اوج وحدت قطرهقطرههای آن، کوهها
بلندآوازهترین محل آرامش، و بیابان
تنها تشنهی بیادعای وی …
لیک تلالو قطرههای باران در ذهن اشک زیباست؛
آنگاه که در آینهی آسمان مینگرد و از شرم خورشید سر به زیر میاندازد،
و کتمان میکند جلال وجود خویش را
* این نوشته از آقای اسماعیل مصفا است که در کیمیای میهنبلاگ ثبت کرده بودند. تاریخ ویرایش: دوشنبه ۱۳۹۷/۱۰/۱۰